نویسنده : منوچهر مستوفی




 

تبلیغت محیطی درشهرهای ما بیش از آنچه بتوانیم نام تبلیغ را بر آن بگذاریم، تنها تابلوها و بیلبوردهای رنگا رنگی هستند که نه تنها مخاطب را جذب نمی کند بلکه او را دلزده می کند. قطعاً زمانی که شما پیامی را می خواهید منتقل کنید باید به محیط توجه داشته باشید. از سوی دیگر تبلیغات برای مخاطبان به نوع پیام نیز بستگی دارد. برخی پیام ها به قدری فراگیرند که مناطق مختلف یک کشور را در بر می گیرد و به بخش های مختلف سرایت می کند. این پیام ها، پیام هایی هستند که مردم به نوعی با آن درارتباطند. زمانی که از پیام بارزگانی و تجاری سخن می گوییم نظر ما بر این پیش فرض استوار است که این شرکت تبلیغاتی. چگونه بازار و مخاطبان خود را می شناسند و می داند که مخاطب آن چه تعداد است؟ و این که آیا بخش وسیعی از افراد جامعه را در بر می گیرد یا خیر؟
پیام تبلیغاتی درست مثل آنتی بیوتیک است اگر به میزانی کمتر از حد نیاز فرستاده شود مریضتان خوب نمی شود، اگر زیادتر در اختیارش قرار گیرد باعث ضعف مریض می شود. اگر در زمان نامناسب و نامساعد در اختیار او قرار گیرد بی اثر می شود، اگر پراکنده عمل کنید بی اثر می شود. آنچه در تبلیغات باید مواظب آن باشیم این است که توهین آمیز نباشند، اما تبلیغات می تواند قلقلک دهنده باشد.
باید دانست که تبلیغات همیشه فرهنگ سازی می کند. اگر کسی که دارد کار تبلیغاتی را تنظیم می کند، آگاه باشد، هم زمان با در نظر گرفتن همه آن خواسته های بازاریابی فرهنگ را هم تغییر می دهد و فرهنگ سازی می کند.
اگر تبلیغات بخواهد تابوشکن باشد بایستی مثل هر مورد دیگری به آن نکته توجه شود که کدام حواص با آن تابو بیشتر و نزدیکتر است. نکته دیگر این است که کوشش کنیم با یک شیوه متناسب به سمت شکستن این تابوها حرکت کنیم تا واکنش ایجاد نکنند. شکستن تابوها کاری بسیار ظریف و حساس است و باید تمام رفتارهای فرهنگی مخاطب و مخاطب هدف را در نظر گرفت. رفتارهای واکنشی جمعی را هم باید در نظر گرفت.
شما نمی توانید با گفتن یک جمله اینکه فلان اتومبیل بهترین اتومبیل دنیاست باعث شوید که یکنفر پول زیادی را بپردازد و اتومبیل مذکور را بخرد چون نمی توانید او را قانع کنید. اما اگر از طریق رادیو بگویید که فلان نوشابه را بخورید، خوشمزه است و یا اینکه گفته شود الان اگر از فلان بیسکویت و یا از فلان شکلات خورده شود بسیار لذت بخش است، مخاطب سریع اقدام می کند. در تبلیغات باید با فاصله کم اقدام شود و تکرر پذیر باشد و تکرار هم باید به اندازه ای باشد که مثل همان آنتی بیوتیک که قبلا گفته شد بیش از حد داده نشود و مازاد بر نیاز نباشد. چون به محض این که مازاد بر نیاز باشد دیگر آن صدا شنیده نمی شود یا پیام درک نمی شود. تبلیغات باید بتواند شوک عصبی وارد کند مثل این که به کسی بگویی خاموش کن، همین الان سیگارت را خاموش کن. و یا امری باشد، همین الان بایست 5 تومان درون این صندوق بینداز. یعنی شوک ناگهانی و تحریک ناگهانی وارد کردن این نوع تبلیغات کوتاه و ضربتی است.
داستان سرایی در تبلیغات مواقعی خوب است که شما زمینه ذهنی را اول ایجاد کنید و مخاطب را با آن ذهنیت مورد نظر آشنا کرده و بعد پیام را بفرستید و پیام به اندازه بلند باشد، در غیر این صورت پیام بلند وراجی است.
اگر تبلیغات خوب، متصل به استراتژی و بازاریابی خوب باشد تمام جوامع را درنظر می گیرد و فرقی نمی کند رسانه چه باشد. به عبارتی یک رسانه یا دو رسانه را با توجه به نوع محصول و نوع پیام انتخاب می کند، رسانه های کمک کننده تکمیل کننده را پشت سر آن می چیند و رابطه این ها را با هم برقرار می کند.
منبع مقاله :
نشریه شهر، زندگی، زیبایی شماره 1